- Laracart
- / کتاب
- / کتاب بزرگسال
- / رمان خارجی
Benzer ürünler
- Ürüne Genel Bakış
- Özellikler
- Müşteri Yorumları
از دیار مهتاب
مادربزرگ وقتی فهمید پیر شده، به من گفت از مردن میترسد. نه از خود مرگ، که انگار مثل خواب یا سفر است، بلکه چون میدانست خدا را رنجانده، چون موهبتهای خیلی زیادی در دنیا به او داده و او احساس خوشبختی نکرده بود، و برای همین خدا میتوانست از سر تقصیرش بگذرد. اما قبل از رفتن به جهنم، باید سر این موضوع با خدا حرف میزد، آنوقت برایش میگفت که اگر آدمی با ویژگی خاصی بیافریند، دیگر نمیتواند از او انتظار داشته باشد مثل دیگران با او رفتار کند. با همهی توان، خودش را متقاعد میکرد که این زندگی بهترین زندگی ممکن است، نه آن زندگی هیجانانگیزی که اشتیاق و آرزویش را داشت.
Product information
از دیار مهتابÖzellikler
-
قطعجیبی
-
نوع جلدشومیز
-
شابک9789642093878
-
نوبت چاپ1
-
سال چاپ1401
-
تعداد صفحه120